هدف کلی: آشنایی با آداب اجتماعی (سلام کردن) و تشویق به رعایت آن بهویژه در ارتباط با همسالان.
اهداف جزئی:
- شرکت در بحث و گفتگوهای کلاسی و پاسخ به سؤالات
- گسترش گنجینه واژگان
- حفظ اشعار موزون
- هماهنگی چشم و دست / تقویت عضلات دست
- توجه و دقت به صدای اول کلمات (صدای ف)
بازهم مثل همیشه
سؤال هر روز ما
میبوسه دست مامان
کدومیک از شماها؟
میبوسه دست بابا
کدومیک از شماها؟
برای مرور درسهای گذشته سؤالات ذیل را از نوآموزان بپرسید:
- درس 3: چرا ما باید با پدر و مادرمان با خوشرویی و خوبی صحبت کنیم؟ چرا باید با ادب باشیم؟
- درس 9: کدامیک از شما خواهر و برادر بزرگتر دارد؟ و چگونه به آنها احترام میگذارید و نیکی میکنید؟
- درس 11: آخرین بار به چه کسی هدیه دادهاید؟ تعریف کنید.
تفکر و تصویر خوانی: از کودکان بخواهید بهدقت به تصویر کتاب توجه کنند و در مورد آن در گروههای خود صبحت کنند.
آشنایی با هم آغاز «ف»: کلماتی را که با صدای «ف» آغاز میشود را با کودکان تمرین کنید(مانند: فرشته، فرفره، فشفشه، فنجان، فرفری، فرنی) و از آنان بخواهید چیزهایی را که صدای اول آنها «ف» است را در تصویر کتاب پیدا کنند و با مداد قرمز دور آن خط بکشند.
مرور مفهوم کوچکتر و بزرگتر (درس 9): از کودکان بخواهید دور فندق کوچکتر خط بسته بکشند و از آنها بپرسید نازپری کوچکتر است یا پرپری؟
دست ورزی: از نوآموزان بخواهید تا خطوط خطچین بالای صفحه را با توجه به فلشها، پررنگ کنند.
ابتدا شعر را برای کودکان بخوانید. سپس از آنان بخواهید با دست زدن، ریتم ایجاد کنند و ضمن نگهداری ریتم، شعر را باهم همخوانی کنند. در صورت آمادگی نوآموزان شعر را حفظ کنند. از این شعر میتوانند در بازیهای خود استفاده کنند.
نازپری از روی درخت
پشمکو توی کوچه دید
پایین اومد از اون بالا
بهش سلام کرد و پرید
امروز یه همکلاسی شو
توی صف نونوایی دید
اول به اون سلامی کرد
بعدش یه دونه نون خرید
نازپری میگه: چه خوبه
مهربونی و احترام
خدا رو خوشحال میکنه
هرکسی زود بگه سلام[1]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] طیبه شامانی (طناز)
به نام خدای مهربان آسمانها
باران آرامآرام میبارید. اینقدر آرام که هیچکس نمیفهمید دارد خیس میشود. باد هم میوزید؛ ولی اینقدر ضعیف که برگ درختهای فندق تکانی نمیخورد.
سنجاب کوچولو از بسکه فندق دوست داشت، نامش را فندق گذاشته بودند. او خیلی گرسنهاش بود. دلش فندق تازه میخواست. منتظر بود باد، یکدانه فندق خوشمزه را پایین بیندازد؛ چون اینقدر فسقلی بود که زورش نمیرسید فندقهایی که سفت درخت را گرفتهاند را بچیند.
درهمان موقع، پرپری و نازپری را دید که به مدرسه میروند. نازپری و برادرش از جلوی فندق کوچولو که هنوز مدرسه نمیرفت رد شدند. پرپری با صدای بلند گفت: «سلاااام کوچولو، سلاااام چطوری؟» نازپری هم مثل برادرش به سنجاب قهوهای سلام کرد اما جوابی نشنیدند.
پرپری به خواهرش گفت: «نازپری، چرا فندق کوچولو تا ما را دید، سرش را پایین انداخت و جواب سلام ما را نداد؟ مگر نمیگویند که هرکس به شما سلام کرد، حتماً جوابش را با سلام کردن بدهید یا بهتر از او جوابش را بدهید؟»
نازپری هم با تعجب گفت: «آره پرپری! من هم میدانم. تازه، سلام کردن و جواب سلام دادن برای هردو نفر سلامتی و خوشحالی میآورد. شاید سنجاب کوچولو اینها را نمیداند، ولی من دیدم لبهای دوستمان تکان خورد؛ اما صدایی نشنیدم. اصلاٌ برویم به خودش بگوییم؟»
دوتایی رفتند نزدیک سنجاب کوچولو. نازپری با لبخند گفت: «سلام دوست من، خوبی؟ شنیدی ما سلام کردیم؟ چرا پس جواب سلام ما را ندادی؟ میدانستی سلام یکی از اسمهای خداست؟»
سنجاب فسقلی با خجالت سرش را بالا آورد و خیلی آرام گفت: «س، س، سَلام».
پرپری به نازپری نگاهی کرد و گفت: «چی گفتی؟ من که نشنیدم، سلام کردی؟»
ناگهان سمت راست فندق کوچولو، یک فرشتهی سفید سنجابی ریزهمیزه، با بالهای خوشبو و مثل گلهای بهاری، پیدا شد. بچهها با تعجب به او نگاه کردند. فرشته اینقدر خوشگل بود که فندق کوچولو و نازپری و پرپری یادشان رفته بود بترسند. فرشته با ناراحتی و بلند سلام کرد و گفت: «وای خدا دستم درد گرفت، از بس فندق کوچولو نصفه و نیمه و آرام سلام کرد. نمیدانم در دفتر کارهایش، جایزهی سلام کردن را بنویسم یا نه. مگر نمیدانی سلام سلامتی میآورد؟»
با این حرفهای فرشته، سه تا دوست زدند زیر خنده. پرپری و نازپری حرفهای بیشتری از خوبی سلام به دوست خودشان یاد دادند. همینموقع بود که سنجاب کوچولو با صدای بلند گفت: «سلام پرپری، سلام نازپری، سلام فرشته کوچولو.» ناگهان دو تا فندق خوشمزه، از درخت افتادند و به سرش خوردند. همه باهم خندیدند. سنجاب داستان ما تازه فهمیده بود که چقدر بلند سلام کردن خوب است و چه جایزههای بزرگی پیش خدا دارد.
راستی بچهها شما درباره خوبی سلام کردن چه چیزهای میدانید؟
در مورد آداب اجتماعی و سلام کردن و اهمیت آن با کودکان گفتگو کنید و سؤالاتی را از داستان بپرسید. برای کودکان توضیح دهید که در قرآن هم سلام کردن آمده است.[1] پیامبر مهربان ما، حضرت محمد (ص)، همیشه قبل از دیگران به آنها سلام میکردند حتی به کودکان و سلام کردن به کودکان یکی از سنتهای ایشان است.[2]
در گفتگو به موارد زیر اشاره کنید و نظر کودکان را در این مورد جویا شوید و آنان را تشویق به شرکت در بحث کنید:
چه کسی اولازهمه به دوستان خود سلام میکرد؟ (پیامبر مهربان ما)
از کودکان بپرسید، چرا کسی صدای سلام سنجاب کوچولو را نشنید؟ شما جای فندق باشید، چگونه سلام میکنید؟
چه مواقعی باید سلام کنیم و شما چگونه سلام میکنید؟
چه نتیجهای از داستان میشود گرفت؟
آیا خاطرهای در مورد سلام کردن دارید؟ نوآموزان تجربه شخصی خود را به دوستانشان بگویند.
[1] سوره نور، آیه 61
[2] جوادی آملی، مفاتیح الحیات، نشر اسراء، 1396 ش، ص 392
مربی ارجمند! نماهنگ زیر را برای نوآموزان پخش کنید و سپس درباره اهمیت «سلام کردن» به دیگران با آنان صحبت کنید.