![](https://danaban.net/wp-content/uploads/2024/07/جلد-1_watermark_watermark_page-0039_39.jpg)
هدف کلی: آشنایی با لطیفهگویی
هدف جزئی:
- درک نقطه نظرات محسوس گیرنده
- آشنایی با قوانین لطیفهگویی و خندیدن
- افزایش هوش اخلاقی (Moral)
- ارائه ایدههای خلاقانه
- مشارکت و لذت بردن از فعالیتهایی که چرایی مطرح میکند؟ (تقویت تفکر فلسفی)
- گسترش گنجینه واژگان
- نقاشی کردن (نقاشی آزاد)
- هوش برون فردی یا اجتماعی (External / Social)
از نوآموزان بپرسید که دیشب چه ساعتی خوابیدند و در مورد اثرات مثبت زود خوابیدن با نوآموزان صحبت کنید.
برای مرور درسهای گذشته سؤالات زیر را از کودکان بپرسید:
- درس 25: کدام غذاها ناسالم هستند؟
- درس 31: ورزشهای گروهی را نام ببرید. چرا به این ورزشها میگوییم ورزش گروهی؟
- درس 33: نام وسیلههای زورخانه را یادتان هست؟ (میل، سنگ، زنگ). کدامیک از شما دوست دارد قهرمان ورزش زورخانهای شود؟
تصویر خوانی و تفکر: از نوآموزان بخواهید با دقت به تصویر نگاه کنند و بگویند که به نظر ایشان پرپری و اردک به کجا میروند؟ و چه ماجرایی اتفاق افتاده است؟
دست ورزی: از نوآموزان بخواهید تا خطوط خطچین بالای صفحه را با توجه به فلشها، پررنگ کنند. همچنین توجه داشته باشید که جهت کلی نوشتن از سمت راست به چپ باشد.
مرور مفهوم کمرنگ و پررنگ (درس 25): از نو آموزان بخواهید که بگویند، کدامیک از گلها کمرنگتر و کدامیک پررنگترند و گلهای کمرنگ را با مداد رنگی، پررنگ کنند.
به نام خدای عزیز و مهربان
گوشه حیاط مدرسه فیلو و اردک و پیشو بلندبلند میخندیدند. پرپری که تازه از آبخوری برمیگشت، با صدای خنده دوستانش پر زد و پیش آنها رفت. بچهها برای هم لطیفههای بامزه میگفتند و میخندیدند. فیلو یک دفترچه داشت که داخل آن، نقاشی چند لطیفه خندهدار را کشیده بود تا یادش نرود و برای بقیه تعریف میکرد.
پیشو میویی کرد و به پرپری گفت: «خب پرپری نوبت توست، تو هم یک لطیفه تعریف کن.»
پرپری فکری کرد و گفت: «یک روز با اردک داشتیم به مدرسه میآمدیم. ناگهان دسته کیفش به شاخهای گیر کرد. او هرچه میخواست برود نمیتوانست. من هم از خنده روی زمین افتاده بودم.»
بچهها هم با شنیدن این ماجرا زدند زیر خنده؛ ولی اردک کوچولو نخندید. با ناراحتی گفت: «پرپری! مگر نگفتم آن اتفاق را برای کسی تعریف نکن. خیلی بیادبی، دیگر با من حرف نزن.»
اردک این را گفت و رفت. پرپری بازهم خندید و گفت: «واقعاً که چه لوس، زود ناراحت شد.»
فردای آن روز هوا بارانی بود. اردک از خانه راه افتاد تا به مدرسه برود که ناگهان دید جلوتر از او پرپری میرود. همین موقع کیف پرپری به شاخه درختی گیر کرد. از پشتش درآمد و افتاد توی یک چاله آب. اردک کوچولو خواست به او بخندد؛ اما با خود فکر کرد که خدای مهربان مسخره کردن را دوست ندارد. برای همین به راه خودش ادامه داد. او در مدرسه ماجرای پرپری را برای کسی تعریف نکرد. پرپری این را فهمید. زنگ تفریح دوم، پیش اردک کوچولو رفت و با خجالت گفت: «دوست من ببخشید. ممنونم که اتفاق امروز را برای کسی تعریف نکردی. مگر لطیفه گفتن را دوست نداری؟»
اردک کوچولو خندید و گفت: «پرپری جان، لطیفه گفتن را دوست دارم؛ ولی میدانم که نباید با مسخره کردن دیگران خندید. لطیفه گفتن من، نباید دیگران را آزار بدهد و ناراحت کند. مسخره کردن لهجه مردم یا خندیدن به کسی که نمیتواند درست حرف بزند. اینها خیلی بد است، لطیفه نیست.»
پرپری با ناراحتی گفت: «پس من که لطیفه گفتن بلد نیستم چهکار کنم؟ نخندم، دوستانم را نخندانم؟»
اردک کوچولو کلاهش را برعکس گذاشت و با لبخند گفت: «نه دوست من، اتفاقاً اگر درست دیگران را بخندانیم، خدای مهربان، خیلی هم خوشحال میشود. شاد کردن دیگران کار خیلی خوبی است. من با پدرم در اینترنت میگردیم و لطیفههای خوب و خندهدار که دیگران را مسخره نمیکند پیدا میکنیم و فردایش من برای بقیه بچهها تعریف میکنم. تازه، تو میتوانی مثل فیلو عکس آنها را دریک دفترچه بکشی تا یادت نرود.»
پرپری خوشحال شد و از آن روز به بعد، همان کاری که اردک کوچولو گفته بود را انجام داد.
ابتدا در مورد قوانین لطیفه گفتن با کودکان گفتوگو کنید.
- قیافه کسی را مسخره نکنیم.
- نام کسی را مسخره نکنیم.
- لهجه کسی را مسخره نکنیم.
- اگر هنگام تعریف کردن لطیفه، خودمان هم بخندیم، لطیفه ما خیلی بانمکتر میشود.
- اگر کسی لطیفه ای تعریف کرد، راحت بخندیم.
از کودکان بخواهید اگر قانونی به ذهنشان میرسد به قوانین اضافه کنند.
مسخره نکردن، مهمترین قانون لطیفهگویی است.
سپس از آنها بخواهید با توجه به این قوانین، هر کس لطیفهای تعریف کند، از بچهها هم بخواهید تا بعد از لطیفه دوستشان حتی اگر بیمزه بود، با تمام توان بخندند.
سخنی با مربی:
در ادبیات دینی ما بر روی شاد بودن و شاد کردن دیگران تأکید ویژه شده است بهعنوانمثال امام باقر (ع) میفرماید: سرگرمی مؤمن در سه چیز است که یکی از آنها شوخی با دوستان است.[1]
لازم به ذکر است که خندیدن باعث ترشح هورمون دوپامین در مغز میشود. این هورمون باعث افزایش یادگیری و توانایی حافظه میگردد و همچنین لذت فراگیری درس را افزایش میدهد.
ترشح این هورمون لزوماً احتیاج به محرک ویژهای ندارد بلکه حتی اگر کودکان تصنعی بخندند این ماده در ذهن ایشان ترشح میشود و آثار مثبت خود را خواهد داشت؛ ازاینرو آموزشِ راحت خندیدن، اهمیت پیدا میکند. برای خندیدن، حتماً نباید اتفاقات پیچیدهای بیفتد تا بخندیم بلکه راحت خندیدن و شاد بودن، هنری است که از کودکی میتوانیم به فرزندانمان آموزش دهیم. ازاینرو ایشان را تشویق کنید ولو بهصورت تصنعی بعد از لطیفهگویی دوستانشان با تمام توان بخندند. اثر اعجابآمیز این مسئله را در شادابی و افزایش سطح یادگیری کودکان، بهصورت ملموس مشاهده خواهید کرد.
همچنین در کنار شاد بودن، آموزش این نکته مهم است که شادی ما زمینهساز ناراحتی دیگران را فراهم نکند، ازاینرو قوانین شاد بودن اهمیت مضاعفی پیدا میکند.
[1] جوادی آملی، مفاتیح الحیات، نشر اسراء، 1396 ش، ص 205
از کودکان بخواهید نمایش یکی از لطیفههای تعریفشده را با همگروهیهای خود اجرا کنند.
از کودکان بپرسید، فیلو برای اینکه لطیفههایش را فراموش نکند چهکار میکرد؟ (نقاشی لطیفهها را در دفترچهاش میکشید تا بعداً برای دیگران تعریف کند.)
از کودکان بخواهید نقاشی یکی از لطیفهها را بکشند و بقیه حدس بزنند کدام لطیفه است و بعد کودک آن لطیفه را با رعایت قوانین لطیفهگویی برای دوستان خود تعریف کند.