هدف کلی: آشنایی با آدابورسوم و مناسبتهای ملی
اهداف جزئی:
- شرکت در بحث و گفتوگوهای کلاسی و پاسخ دادن به سؤالات
- گسترش گنجینه واژگان
- تقویت دقت و توجه
- دست ورزی و تقویت عضلات دست
در مورد بهار، سال نو و یاد خدا و شکرگزاری از خدا به خاطر تمام زیباییهایی که در دنیا آفریده است، با کودکان گفتوگو کنید.
خداوند کسانی که شکرگزاری میکنند را دوست دارد.[1]
[1] رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: به نعمت پروردگارتان -عزوجل- اعتراف کنید و از همه گناهانتان به سویش توبه نمایید که خداوند، بندگان سپاسگزارش را دوست دارد. (مجلسی، بحارالانوار، نشر موسسة الوفاء، 1404 ق، ج 48، ص 153)
برای مرور درسهای گذشته سؤالات ذیل را از نوآموزان بپرسید:
- درس 24: یک گیاه برای رشد کردن، به چه چیزهایی احتیاج دارد؟
- درس 30: شب یلدا چه شبی است؟
- درس 32: خطرات بازی با ترقه چیست؟
تصویر خوانی و تفکر: از نوآموزان بخواهید بهدقت به تصویر نگاه کنند و در مورد آن توضیح دهند. از آنان بپرسید به نظر شما چه ماجرایی اتفاق افتاده است؟ آن پیرمرد کیست؟
افزایش دقت و توجه: از نوآموزان بخواهید با توجه به تصاویر کادر بالای صفحه، دور تصاویری که از وسایل سفره هفتسین است را خط رنگی بکشند.
همچنین از نوآموزان بخواهید به کادر پایین صفحه توجه کنند و هرکدام از تصاویر را بهجای مناسب خود وصل کنند.
دست ورزی: از نوآموزان بخواهید تا خطوط خط چین بالای صفحه را با توجه به فلشها، پررنگ کنند.
به نام خدا
پیشو کنار دریاچه با یک تور در دستش نشسته بود. او میخواست چند ماهی قرمز و تپلو بگیرد تا برای سفره هفتسین ببرد؛ اما هرچه تلاش میکرد، فایدهای نداشت.
ناگهان صدایی از پشتسرش شنید. برگشت و دید عمو نوروز، با کولهپشتی بزرگ و لبهای خندان ایستاده است. پیشو با خوشحالی گفت: «سلام عمو جان! بالاخره رسیدی و ننه سرما رفت؟ آخجان، معلوم است عید نوروز و بهار در راه است.»
همین موقع بود که پرپری هم از راه رسید. او تا عمو نوروز را دید باعجله سلام کرد و گفت: «عمو جان از بهار چه خبر؟ چرا امسال آنقدر آمدنت طول کشید، عِهعهعه پیشو نگاه کن. زیر پای عمو دارد علف سبز میشود. درختها دارند جوانه میزنند.»
پیشو خندید و گفت: «ایبابا، پرپری مگر نمیدانستی. هرجا که عمو نوروز پا بگذارد، سرما و زمستان میرود. گلها باز میشوند. درختها برگ میدهند و هوا گرم میشود.»
عمو نوروز هم لبخند زد و گفت: «سلام بچههای عزیز، خدا را شکر که باز هم میبینمتان. سال نو و عید دارد از راه میرسد. من هم مثل هرسال، کلی کار دارم که هنوز انجام ندادهام. راستی پیشو داشتی چهکار میکردی؟»
پیشو خواست جواب بدهد که ناگهان یک ماهی قرمز و گنده از وسط دریاچه سرش را بیرون آورد و گفت: «سلام عمو نوروز. هیچی، پیشو میخواست بچه ماهیهای ریزهمیزه من را با تور بگیرد و در تنگ بیندازد، من هم اجازه نمیدادم.»
پیشو و پرپری خیلی تعجب کردند. پرپری گفت: «عه، یعنی دریاچهی ما یک ماهی قرمز به این بزرگی دارد. میتواند راحت من را بخورد.»
عمو نوروز خندید و گفت: «پرپری جان، ماهی قرمزها، غذایشان جلبکها و خردهنان است نه کبوتر.» بعد رو به ماهی قرمز کرد و گفت: «ماهی خانم، آخر سفرهی هفتسین، بدون تنگ ماهی قرمز که زیبایی ندارد. شما اجازه بده بچههایت چند روز مهمان سفرهی هفتسین حیوانهای جنگل شوند، من قول میدهم، دوباره پیش خودت برگردند.»
مامان ماهی فکری کرد و گفت: «راست میگویی عمو جان؟ ولی آخر…، باشد اشکالی ندارد؛ اما باید همه قول بدهند مراقب بچههای من باشند. آب تنگ را بهموقع عوض کنند و غذا هم به آنها بدهند.»
ناگهان هزار تا بچه ماهی قرمز و رنگارنگ سر از آب بیرون آوردند و گفتند: «آخ جون، مهمانی. آره مامانجان مراقب ما هستند.»
مامان ماهی وقتی خوشحالی ماهی کوچولوها را دید، به آنها اجازه داد که مهمان خانههای حیوانات جنگل شوند. بعد رو به عمو نوروز کرد و گفت: «من هم میخواستم زیر آب، سفرهی هفتسین پهن کنم؛ اما یادم نمیآید در سفرهی هفتسین غیر از ماهی قرمز و سبزه، دیگر چه چیزهایی باید قرار داد که اولش «س» باشد؟
راستی بچهها شما میدانید سفره هفتسین چه چیزهایی دارد؟ به مامان ماهی کمک کنید.
در مورد آدابورسوم سال نو و سفره هفتسین با کودکان گفتوگو کنید.
– چه چیزهایی در سفره هفتسین میگذاریم؟
– چرا باید در سفره هفتسین قرآن بگذاریم؟
– سال نو، آغاز کدام فصل است؟
– در آغاز فصل بهار چه اتفاقی برای طبیعت میافتد؟
– چطور در سال نو، خدای مهربان را به خاطر نعمتهایش شکر بگوییم؟
از نوآموزان بپرسید: اگر بخواهید یک سفره هفتسین جالب و زیبا داشته باشید، دوست دارید سفره شما چه شکلی باشد. از آنها بخواهید به یک سفره هفتسین خاص و خیالی فکر کنند، سپس آن را نقاشی کنند و در مورد نقاشیهای خود توضیح دهند.